تراوشات ذهنی

آدریانا:بیا برنگردیم به دهه 20

گیل:چی می گی؟

آدریانا:ما باید همینجا بمونیم،این بهترین قسمت دوران معاصره،این عالی ترین و زیباترین دوره تاریخی بوئه که پاریس به خودش دیده

گیل:آره،اما پس دهه 20 چطور؟چارلز استون،فیتز گرالد و همینگوی من عاشق اونا هستم.

آدریانا:اما اینکه زمان حاله و کسل کننده هست.

گیل:کسل کننده؟!

  • احمدرضا عابدین پور

امروز روز پرفروغی بود

بازی پرهیجانی از لیگ جزیره

آهنگ دلربایی از گروهی اجنبی

نهار لذیذی با گرمای دستان مادر

هوای دونفره ای با سپیدارهای طلایی

و خدایی که شاید در این نزدیکی ها نباشد

و نفسی معیوب

و طاعتی قلیل

و عقلی مغلوب

و هوائی غالب

و...

یعنی خدا با لذت بردنم مشکل دارد؟

شاید ذائقه ام عوض شده؟شاید تریاک را به امید تریاق میخورم؟

روزها چه پرفروغ می گذرند و همچون شعله کبریتی اثری در ذهنمان می گذارند و می روند.بعد از گذر چند سال شاید دیگر اثری از این شعله کبریت نماند اصلا انگار نه انگار که بوده

حتی وقتی کسی هم به یادمان می آوردش پاسخمان این است:کی من؟کجا؟

ولی اگر چه اثر این شعله کوچک در ذهن ما می رود و به زور به یادش می آوریم اما نزد خدا محفوظ است و با جزیات هم محفوظ است.

حال اگر آن شعله های پر فروغ کوچک شده مطابق با نظرش باشد که فَبِها اما اگرهم نه کَفَها.

خدایا چه روزها که پرفروغ گذشت و در منظر تو شعله کبریتی بود و چه روزهای که کم فروغ گذشت و در منظر تو فروزان بود،خدایا پرفروغیمان را که با هوس و غرور عجین شده بود ببخش و کم فروغیمان را که با غفلت به چشم نمی آمد نیز هم.

در هر دو صورتش تو غائب بودی،

هر لحظه ام را که غائب بودی ببخش،

با اینکه سخت است ولی لذت بدون تو را نمی خواهم

اگرهم گاهی خواستم

از خواسته هایم پشیمانم.

  • احمدرضا عابدین پور

با گذشت حدود ده روز از تظاهراات شهر فرگوسن بر خود فرض دانستم به بیان چند نکته بپردازم.

شهر فرگوسن در استان سنت لوییس،ایالت میسوری(missouri)قرار دارد.جمعیت این شهر کوچک حدود بیست و یک هزار نفر است که شصت و هفت درصد آنها سیاه پوستند.با وجود جمعیت بالای سیاه پوستان در این شهر،حضور آنها در پستهای امنیتی و مدیریتی بسیار ناچیز است.

علت برجسته شدن این شهر در میان اصحاب رسانه و افکار عمومی جهان،قتل یک جوان هجده ساله سیاه پوست به نام مایکل براون به دلیل سرقت مسلحانه توسط پلیس محلی است.در ابتدا پلیس آمریکا اجازه کالبد شکافی بدن این جوان را نمی داد،تا اینکه مردم این شهر و بخصوص سیاه پوستان دست به تظاهرات زدند وپلیس محلی مجبور به تحویل جنازه ی براون به پزشکی قانونی شد.علت اصلی مرگ او اصابت شش گلوله به بدنش است.به گفته شاهدان براون پس از تسلیم خود به پلیس مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.

این گزارش،بیکاری جوانان سیاه پوست و همچنین نادیده شدن نسبت جمعیتی سیاه پوستان در مناسبات سیاسی و امنیتی،سبب شد که آتش اعتراضات مردم برافروخته شود به گونه ای که حفاظت امنیت این شهر از کنترل پلیس محلی خارج و به پلیس ایالتی(fbi)واگذار گردید.fbi نیز علی رغم تلاشهایش در حفظ امنیت از جمله برقرای حکومت نظامی در ساعات 24 الی 5 صبح نتوانست جلوی خشم معترضان را بگیرد و مقابله با معترضین بر عهده ی گارد ملی آمریکا قرار گرفت.

برآیند این اعتراضات وجود یک آپارتاید خاموش در نظام آمریکا با توجه به حضور پنج ساله یک فرد سیاه پوست در رأس قدرت و وعده های تغییرش آشکار تر می سازد.

در کشور ما با وجود هشت ماه ناآرامی و اغتشاش حتی یک روز هم حکومت نظامی اعمال نشد حال آنکه شاهد برقراری حکومت نظامی توسط پلیس ایالتی در روز هشتم تظاهرات هستیم.

  • احمدرضا عابدین پور

سلام خدا،ما آدما

خیلی وقتا خیلی خوبیم خیلی وقتام خیلی بدیم

خیلی وقتا از زمانه ی خودمون جلوتریم خیلی وقتاهم انسان اولیه ایم

خیلی وقتا همدیگر رو مسخره میکنیم خیلی وقتاهم از تمسخر ناراحت میشیم

خیلی وقتا برای ارزشامون خون میدیم خیلی وقتاهم برای ضدارزش جون میدیم

خیلی وقتا داغداره خونتیم خیلی وقتاهم خون دلتیم

خیلی وقتا از دشمنات بیزاریم خیلی وقتاهم با دشمنات همراهیم

ولی بدون

خیلی وقتا خیلی وقتا و باز هم خیلی وقتا

دلتنگ یه نگاهتیم...


  • احمدرضا عابدین پور