تراوشات ذهنی

انکسر ظهری

جمعه, ۲۶ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۵۷ ب.ظ
مگر خسته در دایره ی لغاتت ناموجود است

خسته ام خسته ایم خسته اند

صرف می کنند تمام جماعت،خستگی را در روزمرگی شان و اینها برایت مفهوم دارد

کاری کن،پیرو خدایت را مایوس نکن باید تفاوتی باشد میان من و آلبرکامو

خسته ام از زنان ساپورت پوش ومردان منورالفکر،که نور فکرشان و برق ساپورتشان فقط برای غرب نور بالا میزند که ما کم آوردیم و تو پیروز شدی قلاده ای بیاور سگت هستیم

سینه میزنم تا سینه ام بشه کبود

ما کم نمی آوریم،ولو به زبان،ولو به ریا،ولو به شعار

ولی تو

دستمان را خوانده ای و می دانی که پوچیم

فقط ظاهرمان زیباست

و از درون شنیع و زننده ایم

تو سیصد وسیزده یار می خواهی و ما ارتش بیست میلیونی هستیم

یا ما دروغ می گوییم یا...

غریبیم وتنها و از سر زجر صدایت می کنیم ولی دهانمان بوی پیاز می دهد

و تو از پیاز ریا و شعار که در نهادمان کاشته شده بیزاری

بیا بیـــــــــــــــــا

بویمان را تحمل کن

ما دیگر پیاز نمی خوریم

به ما اعتماد کن

الهی لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا

  • احمدرضا عابدین پور

نظرات  (۴)

اٍن کسر ظهری
پاسخ:
فکر نکنم معنی ش عوض شه
ولی ممنون
فکر نکنم عربی دوران دبیرستان نمره بالای 16 گرفته باشی؟!!!
پاسخ:
نه تازه 16 نمره خوبم بود
  • آبی آسمانی
  • عزیز علیه
    متی ترانا ونراک..
    خسته ایم و از خستگیمان پشیمان نیستیم
    هر چند از صراطمان هنوز دوریم
    اما هنوز زنده ایم و حرکت ادامه دارد
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی